جدا که شدیم هر دو به یک احساس رسیدیم

 

تو به فراغت , من به فراقت

 

یک حرف تفاوت که مهم نیست ...

 

http://www.axgig.com/images/61621962912438670983.jpg



برچسب‌ها: جدا شدیم
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 23:1 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

مـ ـا نـسـلـی هـسـتـیـم

کـه مـهـم تـریـن حـرفـای خـود را نـگـفـتـیـم و نـوشـتـیـم

واقعی بودیم ، باورمان نکردند

مجازی شدیم ، فیلترمان کردند ،

و چه دنیای ساخته اند برای ما ، نسل سوخته...!



برچسب‌ها: نسل تایپی
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:59 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |
http://axgig.com/images/32058436161807500838.jpg

انگار خدا

در " صدایت "

کدئین تزریق کرده..

با من که حرف میزنی

دردهایم را تسکین می دهی...!



برچسب‌ها: انگار خدا
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:56 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

http://axgig.com/images/51556466639285862306.jpg

 

چه حالی میده

ﺍﺯ بچه کوچولوت بپرسی
ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ؟
اونم بگه ﻋﺨﺶ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺰﺍﺭﯼ
ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺲ ﺩﺍﺭﯼ
ﺍﺯ ﭘﻔﮑﺖ ﺑﻮﺧﻮﻟﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﻓﻘﻂ ﺗﻮﺗﺎ ...
من که اگه اینجوری بگه ،
با بوس و گاز تا گریش نندازم ول کنش نیستم



برچسب‌ها: چه حالی میده
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:55 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

معلم پسرک را صدا زد تا انشایش را با موضوع علم بهتر است یا ثروت را بخواند

پسرک با صدای لرزان گفت : ننوشته ام !

معلم با خطکش چوبی پسرا تنبیه کرد و او را پایین کلاس پا در هوا نگه داشت ,

پسرک در حالی که دستهای قرمزو ورم کرده اش را به هم می مالید


زیر لب گفت : آری ثروت بهتر است چون اگر داشتم دفتری میخریدم و انشایم را مینوشتم !



برچسب‌ها: علم یا ثروت
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:54 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

در جزيره ای زيبا, تمام حواس، زندگی می کردند: شادی، غم، غرور، عشق و......

روزی خبر رسيد که به زودی جزيره به زير آب خواهد رفت,

همه ساکنين جزيره قايق هايشان را آماده و جزيره را ترک کردند,

اما عشق می خواست تا آخرين لحظه بماند، چون عاشق جزيره بود.

وقتی جزيره به زير آب فرو می رفت، عشق از ثروت که باقايقی با شکوه جزيره را

ترک می کرد کمک خواست و به او گفت:آيا می توانم با تو همسفرشوم؟

ثروت گفت: نه، من مقدار زيادی طلا و نقره داخل قايقم هست

و ديگر جايی برای تو وجود

ندارد. پس عشق از غرور که با يک کرجی زيبا راهی مکان امنی بود، کمک خواست.

غرور گفت: نه، نمي توانم تو را با خود ببرم چون تمام بدنت خيس و کثيف شده و قايق

زيبای مرا کثيف خواهی کرد. غم در نزديکی عشق بود. پس عشق به او گفت اجازه بده من

با تو بيايم. غم با حزن گفت: آه، عشق،

من خيلی ناراحتم و احتياج دارم تا تنها باشم.

عشق اين بار سراغ شادی رفت و او را صدا زد. اما او آنقدرغرق شادی و هيجان بود

که حتی صدای عشق را هم نشنيد. آب هر لحظه بالا و بالا تر می آمد و عشق ديگر

نا اميد شده بود که ناگهان صدايی سالخورده گفت: بيا عشق من تو را خواهم برد

عشق آنقدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد نام پيرمرد را بپرسد و سريع خود را

داخل قايق انداخت و جزيره را ترک کرد. وقتي به خشکی رسيدند، پيرمرد به راه خود

رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده بود، چقدر بر گردنش حق دارد.

عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود رفت و از او پرسيد

آن پيرمرد کی بود؟ علم پاسخ داد: زمان

عشق با تعجب گفت: زمان؟ اما چرا او به من کمک کرد؟

علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: زيرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است!



برچسب‌ها: حکایت عشق
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:54 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

http://www.axgig.com/images/70434133674841864157.jpg

 اینجــا هیـچ قـرصــی

آرام بـخــش نیـستــــــــ
مگــر
قـرص روی مـاهتـــــــــ..



برچسب‌ها: آرام بخش
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:52 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

http://www.axgig.com/images/55359827788808598724.jpg

♚خنده هایم را در هفت سالگی ام جا گذاشتم

✘نمیگوییم دیگر نخندیدم ، نه ...✘

↭دروغ است↭

♝اما دیگر ♝

⏪به پاکی آن روزها نخندیدم ...⏩



برچسب‌ها: خنده هایم
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:50 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

اس ام اس زیبا

اس ام اس زیبا

sms ziba

با زندگی قهر نکن

چون دنیا منّتِ هیچ کس رو نمی کشه !

اس ام اس زیبا

sms ziba

ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﭙﺬﯾﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﻇﺎﻫﺮ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺩﻭ ﺑﺨﺶ دﺍﺭﺩ:

ﺑﺨﺶ ﺍﻭﻝ

ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ

ﻭ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﺷﻮﻧﺪ.

ﺑﺨﺶ ﺩﻭﻡ

ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!

اس ام اس زیبا

sms ziba

چـه بسا خــداوند؛

هـر گـره ای که در کـار مـا می اندازد؛

همچون گـره های قـالی بـاشد؛

کـه نهایتاً قصد دارد با آن ها؛

نقشی زیـبا را بیافریند…



برچسب‌ها: ناخوداگاه اشک میریزه
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:48 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |


اس ام اس زیبا

اس ام اس زیبا

sms ziba

همین که قاصدکی را فوت کنی

تا عطر نفسهایت را با خود بیاورد ،

برای دلم کافیست . . .

اس ام اس زیبا

sms ziba

می گویند دنیا دار مکافات است !

دنیا را بی خیال

فعلا که دار و ندار ما تویی

و ندیدنت مکافات …

اس ام اس زیبا

sms ziba

تقدیم به تنها صدف دریای دلم

که به بیکرانگی اقیانوس عشق

دلتنگشم...



برچسب‌ها: یه جایی بین ابر و بارون
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:47 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

اس ام اس زیبا

اس ام اس زیبا

sms ziba

گوشه نــدارد که یـکـــ گوشه اش بنشینمـــ

و نفسی تــازه کنمـــ …

گــرد گــرد استـــ

این زمین

ایــنــ روزگــــار

اس ام اس زیبا

sms ziba

بدترین حسه دنیا اینه که،

بدونی کسی که دوسش داری

همون اندازه یکی دیگه رو دوس داره !

اس ام اس زیبا

sms ziba

شیشه های خانه ها را دستور دادند

دوجداره باشد ،

دیگر وقتی باران می بارد

صدایش شنیده نمی شود …

یاد اشکهای بی صدای خودم

افتادم !



برچسب‌ها: یاد آن روزها3
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:46 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

اس ام اس زیبا

اس ام اس زیبا

sms ziba

صدور هیچ گذرنامه و ویزایی لازم نیست

وقتی به خدا پناهنده میشوید

اس ام اس زیبا

sms ziba

یادش ستاره دنباله داری است

که آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند…

اس ام اس زیبا

sms ziba

در بی کسی ها گم شده بودم

خدا را دیدم که

میوه ی امید تعارف می کرد !



برچسب‌ها: یاد آن روزها2
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:46 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |

اس ام اس زیبا

اس ام اس زیبا

sms ziba

چقدر سخته دلتنگ صدایی باشی

که قول دادی هیچوقت دیگه

مزاحمش نشی !

اس ام اس زیبا

sms ziba

گنجشک ها گرسنه اند !

دید میزنند ایوان خانه را . . .

باشد سفره ای تکانده شود !

دید می زنم …

ایوان چشم هایت را . . .

شاید نگاهی بتکانی . . . !

اس ام اس زیبا

sms ziba

مگسى را کشتم ، نه به این جرم که حیوان پلیدیست ، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من مى چرخید به خیالش قندم !

یا که چون اغذیه ى مشهورش تا به آن حد گندم !

اى دو صد نور به قبرش بارد ، مگس خوبى بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد ، مگسى را کشتم !!!

“حسین پناهى”



برچسب‌ها: یاد آن روزها
تاريخ : چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ | 22:45 | نویسنده : آبشار@آسوکم م م م م م م م م م |